در مسیر آسمان




مدیر برای سرکشی و اطلاع از امور مدرسه در سالن ها قدم میزند. سالن در تمیزی خاصی می درخشد. مستخدم، گوشه ای از سالن را با چوبی مخصوص بسته تا راه عبور و مرور دانش آموزان بسته شود و با جدیت مشغول کشیدن الیاف کنفی معروف به "تی" است بر روی سنگهای یکدست کف سالن. مدیر لبخند حاکی از رضایت می زند و بوی خوش تمیزی سرمستش می سازد. با اشاره سر به مستخدم رضایتش را اعلام میکندو ناگهان انگار چیزی یادش آمده باشد می گوید: زنگ تفریح بچه ها اصلا تو سالن نیان. آروم از اون گوشه برن حیاط . سالن باید همیشه تمیز بمونه.

مدیر همیشه زبانزد مدیران دیگر است و مدرسه اش مدرسه ای خاص. همه چیز به جای خود و دانش آموزان مرتب و منظم کلاس های کاملا ساکت و آرام. امتیازش هم معلوم است دیگر، خاص .

 سر راه نگاهی به تابلوها می اندازد که در سینه دیوار خودنمایی میکنند ، هر کدام با پلاکی بر بالای سر. از تابلوی بهداشت گرفته تا پرورشی و سفیران سلامت و نماز. متن هایی با خط خوش. پوسترهای جذاب. تراکت هایی با  رعایت آخرین اصول نگارش و تزییناتی بسیار هنرمندانه. باز هم مدیر لبخند رضایت می زند. آن گوشه تابلویی با عنوان" شورای دانش آموزی" سرافراز و سربلند منتظر نگاه های مدیر مدرسه است. چند تراکت که دست نویس است با موضوع " دانستنی های جهان خلقت"  متن زیبای تحقیقی هم نوشته شده آن هم با خط یک دانش آموز احتمالا کلاس سوم یا چهارمی . ستونی با عنوان " بخوان و خلاصه کن" کاری از کمیته علمی که ظاهرا بچه ها خلاصه کتاب هایی را که خوانده اند می نویسند و به سینه کش تابلو نصب می شود. اخم های مدیر عاشق نظم و سلیقه توی هم می رود و زیر لب می گوید" اینم شد تابلو؟  چقدر شلوغ." و خلاصه ها را می خواند: "خلاصه کتاب من میتوانم. خلاصه کننده مریم کلاس چهارم.  " حوصله ندارد همه را بخواند . چند تا از برگه های روی تابلو را می کند و وارد دفتر پرورشی می شود: "خانم بهتون گفتم تابلوها باید همه منظم باشن. تمیز و با سلیقه. فردا یکی از اداره بیاد نمیگه چرا اینقدر بی سلیقه و شه؟ " تا معاون پرورشی بیاید حرفی بزند مدیر عاشق نظم ادامه می دهد: " فردا زنگ بزن چنتا از مادرای با سلیقه و کاربلد بیان تابلوی شورای دانش آموزی رو درست کنن. چنتا نقاشی جذاب میخوام با یه سری کار هنری خیره کننده. به بابای خوشنویس اون دانش آموز هم بگو یه سری متن بنویسه که بچسبونید با تابلو. دو سه روز دیگه بازرسا دارن میان" مدیر به سرکشی قست های دیگر مدرسه می پردازد. خلاصه کتاب ما می توانیم با دستخط دانش آموز کلاس چهارم مچاله میشود و توی سطل زباله پرتاب می شود.


دانشگاه آزاد اسلامی قم   اصول برنامه ریزی آموزشی و درسی برای مدیران مدارس استاد: جناب آقای دکتر بختیاری

رشته مدیریت آموزشی دکتری                                                       دانشجو: نفیسه علمی نیک

درس: روش های برنامه ریزی                                                         تاریخ: 9/3/1398



مقدمه:  برنامه ریزی از عوامل موثر در شاخص های توسعه بوده و اهمیت فراوانی در این رابطه دارد. یکی از انواع برنامه ریزی در نظام تربیتی برنامه ریزی درسی است. لازم است همه کسانی که به نوعی با تربیت و آموزش فرزندان سروکار دارند با برنامه ریزی درسی تاریخچه و روش ها و الگوهای پیاده سازی آن آشنا باشند.  این جستار به اصول برنامه ریزی آموزشی و درسی برای مدیران مدارس پرداخته است.

 

فصل اول نظام آموزش و پرورش:

     تعریف سیستم یا نظام: مجموعه ای از اجزا و روابط میان آنها که توسط ویژگی هایی معین ، به هم وابسته یا مرتبط می شوند و این اجزا با محیط شان یک کل را تشکیل می دهند.

در صورتی که نظام آموزش و پرورش رسمی را به عنوان سیستمی اجتماعی در نظر بگیریم می توان آن را با مفاهیم سه گانه ی درون داده ها، فراگرد و برون داده ها تصور کرد:

نظام آموزش و پرورش برای انجام ماموریت رسمی خود( تحقق هدف های آموزش و پرورش رسمی در جامعه) منابع مورد نیاز خود را به صورت درون داده ها( دانش و معرفت موجود در جامعه، ارزش های معتبر و مورد اعتقاد، هدف های مطلوب ، منابع مالی و مادی) از جامعه می گیرد. سپس از طریق فراگردهای پیچیده ای که مستم استفاده از ساختار سازمانی افراد انسانی و تکنولوژی و ایفای وظایف معینی است دانش آموزان را تحت آموزش و پرورش قرار می دهد و سرانجام نتیجه کار( برون داده های ) خود را به صورت افرادی که از جهات مختلف تغییر یافته و صلاحیت و شایستگی پیدا کرده اند به جامعه تحویل می دهد.

 

اهمیت آموزش و پرورش:

1-     نقش آموزش و پرورش در ابعاد مختلف توسعه:هم ابزاری مهم برای تسعه بوده و هم یکی از اهداف توسعه محسوب میشود.

·         در رشد و توسعه اجتماعی: آنچه مورد تغییر و تحول اجتماعی می گردد تحول فکری بشر است که بر اثر آموزش و پرورش حاصل می شود. آموزش و پرورش ضمن ایجاد آمادگی در فرد به منظور رفع نیازهای مادی و معنویش وی را در برطرف نمودن نیازمندی های جمعی یاری می رساند. تعلیم و تربیت عامل روشنگری و تحرک انگیزی جهت تسریع نهضت های اجتماعی است و به طور منطقی یک عامل گسترش دهنده رفاه اجتماعی و هماهنگ کننده شخصیت های جوان اجتماع با تغییرات سریع است.

·         در رشد و توسعه فرهنگی: توسعه فرهنگی فرایندی پویاست که عبارتست از پربار سازی فرنگی، تحکیم جنبه های مختلف تجلیات فرهنگی، فراهم سازی امکانات فرهنگی برای کلیه افراد . نیروی محرکه هر فرهنگی ناشی از میزان آموزشی است که در آن جامعه ارائه میشود. از آن جا که اموزش و پرورش قابلیت های افراد را افزایش می  دهد و استعدادهای آنان را شکوفا می سازد بنابراین با افزایش میزان آموزش میتوان سبب تحولات فرهنگی شد که سرانجام باعث رشد و پیشرفت و بهره وری می گردند.

·         در رشد و توسعه اقتصادی:امروزه افراد خانواده ها و دولت ها تمایل زیادی به سرمایه گذاری در بخش آموزش از خود نشان می دهند چرا که آموزش و پرورش از یک سو قابلیت های نیروی انسانی را ارتقا می بخشد و در شکوفا ساختن استعدادهای نقش دارد از سوی دیگر نیروی کار رابرای استفاده بهتر از تکنولوژی برتر تولید آماده و مهیا می سازد. دقیقا به همین دلیل است که کشورهای توسعه یافته منابع بیشتری را به این بخش اختصاص می دهند.

 

2-     آموزش و پرورش و برابری فرصت های آموزشی:

منظور از برابری فرصت های آموزشی برخورداری برابر و داشتن شانس مساوی کلیه لازم التعلیمان برای ورود به نظام آموزشی و برخورداری از کلاس و برنامه های آموزشی مطلوب، معلمان متخصص، امکانات و تجهیزات آموزشی و نیز فضای مناسب آموزشی است.

·         برابری فرصت های آموزشی در بعد کلان : به عنوان شاخص جامعه توسعه یافته در نظر گرفته میشود .

·         در بعد خردبرابری فرصت ها سازوکاری است که موجب شکوفا شدن اندیشه های خلاق شده و امکان پرورش قابلیت ها را برای همه به طور مساوی فراهم می سازد. این امر در وهله اول نیازمند رفع موانع پیشرفت شخصی افراد جامعه است.

 

در جهت رفع نابرابری های آموزشی کاربست های ذیل موثر است:

·         احداث مدرسه در نزدیکی محل تحصیل دختران

·         کاهش هزینه های والدین از طریق اعطای بورس تحصیلی

·         تهیه برنامه درسی متناسب برای زندگی روزمره دختران

·         افزایش مشارکت جامعه

·         تمرکز زدایی

·         نظام های آمزشی متنوع

 

آموزش و پرورش کارامد:

کارامدی معادل کارایی   efficienecy برای توصیف ارتباط میان داده ها و ستانده ها به کار می رود.

هر چه میزان کارایی یک نظام آموزشی بیشتر باشد بازدهی آن نسبت به درون داده ها بیشتر است.

 

دو نوع کارایی برای نظام اموزش و پرورش در نظر می گیرند

1-     کارایی درونی interndl efficienecy  ارتباط میان داده ها و ستانده ها در نظام آموزشی توجه می کند بر اساس یکسری شاخص های کمی نظیر تعداد فارغ التحصیلان و سنجیده می شود

2-     کارایی بیرونی external efficienecy مبین میزان پاسخگویی برون دادهای نظام آموزشی ( فارغ التحصیلان) به نیازهای جامعه و بازار است و برای محاسبه آن به فارغ التحصیلات به صورت کیفی توجه میشود.

  

عوامل موثر بر کارامدی نظام آموزش و پرورش:

معلم - دانش آموز - مدیر مدرسه - منابع مطالعاتی - امکانات فیزیکی خانواده - اداره آموزش و پرورش - جامعه:

 

ویژگی های آموزش و پرورش کارامد:

فرد: آموزش دهندگان و آموزش گیرندگان

برنامه: هدفمند و مبتنی بر فلسفه پرورش انسان بومی- عملی و قابل اجرا0- مقرون به صرفه

سازمان: شایسته سالاری تمرکز زدایی- علم گرایی-پرهیز از سلیقه گرایی-ثبات در مدیریت های مبانی-کارشناسان خبره و خلاق-آموزش مداوم مدیران

 

 

فصل دوم: برنامه ریزی آموزشی و درسی:

به تعبیر یونسکو: برنامه ریزی آموزشی اقدامی عملی و منطقی برای حل مسائل آموزشی

برنامه درسی: کلیه فعالیت های یادگیری یادگیرنده ، انواع وسایل آموزشی پیشنهاداتی در مورد راهبردهای یاددهی یادگیری و شرایط اجرای برنامه

 

ویزگی های برنامه درسی:.

برنامه درسی یکسری رویدادهای برنامه ریزی شده، از پیش طراحی شده و ماهیتا دارای مقاصد تربیتی است.

 

برنامه ریزی درسی در جهان باستان: در مصر قبل از شکل گیری آموزش و پرورش رسمی  پدران فرزندان را در خانه تعلیم می دادندو تواناترین کودکان بعدها جذب مدارس مربوط به کارهای دولتی و دادگاه ها مشدند.

در چین قدیم برنامه درسی بر محور اندیشه های لائوتسه و کنفوسیوس استوار بوده است.

در هند قدیم شامل مطالب مقدس بوده.

در یونان باستان محور برنامه ریزی پرورش مطلوب تن و روان بر اساس میانه روی و اعتدال بود. و افلاطون در کتاب جمهوری خود به برنامه ریزی درسی پرداخته و یک نظام آموزشی دوازده ساله را خاطر نشان ساخته( این میتواند پایه های اولیه برنامه درسی امروز باشد)

 

برنامه ریزی درسی در قرون میانه: به شدت تحت تاثیر مسیحیت بود. امپراتوری روم گسترش یافته بود و اعتقاد داشتند مهمترین دانش ها مربوط به مسائل روح بشر است. در قرون میانه رهبران کلیسا به خصوص راهبان مسئولیت دائمی آموزش و پرورش در دنیای غرب را به عهده داشتند.

برنامه درسی در قرن بیستم:

سیر تکاملی برنامه ریزی درسی: انتشار کتاب برنامه ریزی درسی توسط فرانکلین بوبیت در سال 19

تجدید سازمان آموزش و پرورش متوسطه توسط انجمن ملی تعلیم و تربیت در سال 19

انتشار کتاب کازل و کمپل با عنوان خواندنی هایی در زمینه برنامهریزی درسی در اواسط دهه 30

تاسیس مدارس جامع بعنوان مدارس حرفه ای در سال 1960 و ورود به عصر جدید برنامه ریزی درسی

 

 

مدل های تدوین برنامه درسی:

1-     مدل اداری( صف-ستاد):جلسات با مرئوسین اصلی در صورت ضرورت جلب نظر موافق هیئت مدیره آموزش و پرورش - کمیته هدایت کننده( متشکل از معاونین و مدیران) برای شکل دادن به طرح های عمومی تهیه و تدوین اصول راهنما و اهداف کلی - کمیته مدیران و معلمان: اجرای برنامه و ارزیابی اثر بخشی آن در کلاس های درسی و ایجاد اصلاح و تغییرات و در نتیجه اجرای برنامه درسی جدید در نظام آموزشی.

2-     مدل مبتنی بر واقعیت های عملی:  توسط معلمان در مدارس مستقل اجرا می شود. شیوه های تصمیم گیری گروهی را به کار می برد . با مشکلات مشخص برنامه درسی در کلاس های درس منطبق است. ( در این روش معلمان دانش آموزان والدین و سایر اعضای غیر حرفه ای نیز درگیر می شوند.

3-     مدل بوشامپ:  1- تشکیل شورای برنامه درسی به عنوان هماهنگ کننده کلی  2- ارزشیابی فعالیت های کنونی    3- بررسی محتوای برنامه درسی    4- تدوین معیارهایی برای برنامه جدید    5- طراحی و نوشتن برنامه جدید اجرا و ارزشیابی

4-     مدل تابا:

1-     تولید تجربی داحدهای درسی توسط گروه هایی از معلم ها  2- آزمودن واحدهای تجربی  3- تجدید و تثبیت واحد های برنامه درسی 4- تهیه و تدوین یک چارچوب  5-استقرار و انتشار واحدهای تجربی

 

سطوح مشارکت معلمان در برنامه درسی:

سطح مقلدانه: تکیه بر کتاب درسی و عمل به آن به صورت موضوع به موضوع، تغییر بدون سازگاری با نیازهای محلی انجام شده.

سطح میانجی گرانه: معلمان تعدیل های لازم را انجام می دهند. معلمان آگاهانه از دانش آموزان والدین و همکاران خود و منابع خارج از مدرسه برای اجرای بهینه برنامه درسی که از پیش طراحی شده  بهره میگیرند.

سطح خلاقانه-مولد: تمامیت برنامه درسی به وسیله معلمان و کارکنان بررسی شده . معلمان در این سطح در گزینش مواد درسی به صورت مستقل قضاوت نموده و منطبق با نیازهای منطقه ای و محلی آنها را تغییر می دهند.

 

الگوهای سازماندهی محتوای برنامه درسی:

1-     برنامه درسی موضوع محور: subject centered curriculum این الگو بر اطلاعاتی ه باید تدریس شود تکیه دارد

الف) الگوی موضوعات مجزا:  هدف هادر این الگو شامل:  اکتساب دانش و ایده هایی که در موضوع درسی مورد تدریس وجود دارد و  توسعه و پرورش استنباط ذهنی از طریق مطالعه آن موضوعات درسی

روش های سخنرانی بحث تمرین و تکرار  برای تدریس این موضوعات تجویز شده و منابع اصلی تدریس بحث های معلم در کلاس  کتب درسی فیلم ها و وسایل اطلاع رسانی. معتقدند دانش آموزان باید حتما مجموعه ای از موضوعات اساسی و کتاب ها و آثار بزرگ را مطالعه کنند.

ب‌)    برنامه درسی مبتنی بر موضوعات وسیع: فلسفه این الگو عبارت است از ایجاد همبستگی و ارتباط بیشتر بین مطالب مختلفی که دانش آموزان در برنامه های درسی مطالعه می کنند. در این الگو سعی می شود موضوعات مختلف با توجه به ارتباطی که با یکدیگر دارند تدریس شوند. این الگو در مدارس ابتدایی بیشتر کارایی دارد تا متوسطه

ج‌)      برنامه درسی مارپیچی: در این الگو ساختار دانش مورد تاکید است. محتوا در این الگو طوری سازماندهی میشود که از لحاظ توالی با مراحل رشد فکری دانش آموزان تناسب داشته باشد. از دانش آموزان انتظار می رود ایده ها و عقاید اصلی را بیاموزند و روشهایتفکر را در خود پرورش دهند. ابتدا ایده های اصلی را فرا میگیرند و در پایه های بعدی همان ایده ها را به صورت عمیق تر و پیشرفته تر میاموزند

 

2-     الگوی برنامه درسی دانش آموز محور  : این الگو بر نیازها علایق و فعالیت های دانش اموزان تاکید می کند. کمتر شناخت محور بوده و بیشتر به رشد جنبه های عاطفی بچه ها توجه دارد.

چهار محور در این الگو قابل تشخیص است:

الف) برنامه درسی پایه مشترک: بیشتر به الگوی موضوع محور نزدیک است

ب) برنامه درسی مبتنی بر کارکردهای اجتماعی

ج) برنامه درسی فعالیت محور

د) برنامه درسی انسانگرایانه( اموزش و پرورش آزاد): هدف از آموزش پرورش کل شخصیت فرد است. در این کلاس جایگاه معلم کمتر در جای ثابتی است. دانش آموزان بیشتر فعالیت های گروهی انجام میدهند.

 

نتیجه: آموزش و پرورش یکی از سازمان های مهم و موثر در جهان کنونی است. آموزش از دیرباز از همان روز نخستین که بشر قدم بر کره خاکی نهاد وجود داشته و اولین نوع آن آموزش پدران برای فرزندان خود بوده. این آموزش به تدریج تکامل یافته و با کاملتر شدن آموز نیاز به برنامه ریزی درسی و آموزشی نیز بیش از پیش احساس شد. آنچه در این زمینه مهم به نظر می رسد این است که برنامه درسی باید با توجه به نیازهای دانش آموزان و مشکلات آنان طراحی و توسط معلمان آگاه اجرا شود تا فرایند یادگیری یاددهی به نتیجه مطلوب برسد.


منبع: هاشمی، سید احمد( 1398) اصول برنامه ریزی آموزشی و درسی برای مدیران مدارس. تهران،  آوای نور.



داستان مورچه و کارمند شدن او را شنیده‌اید؟ اگر شنیده یا خوانده‌اید، یک بار دیگر بخوانید، ضرر نمی‌کنید.مورچه کوچکی بود که هرروز صبح زود سر کار خود حاضر می‌شد و بلافاصله کارش را شروع می‌کرد، مورچه خیلی کار می‌کرد و تولید زیادی داشت و از کارش هم راضی بود و همیشه خدا را شکر می‌کرد.


سلطان جنگل، آقای شیر از اینکه مورچه بدون رئیس کار می‌کرد بسیار متعجب بود و این‌همه فعالیت را باور نمی‌کرد، شیر پیش خودش فکر کرد که اگر مورچه بدون نظارت می‌تواند این‌همه تولید داشته باشد به‌طور مسلم اگر رئیس داشته باشد، تولید بیشتری خواهد داشت. بنابراین آقای شیر یک سوسک را که تجربه ریاست داشت و به نوشتن گزارش‌های خوب مشهور بود به‌عنوان رئیس مورچه استخدام کرد.سوسک در نخستین اقدام خود برای کنترل مورچه ساعت ورود و خروج نصب کرد و چون به همکاری برای تایپ گزارش‌ها و بایگانی و پاسخگویی به تلفن‌ها و نیاز داشت، یک عنکبوت استخدام کرد. آقای شیر از گزارش‌های سوسک راضی بود و از او خواست که از نمودار هم برای تجزیه و تحلیل نرخ و روند رشد تولیدی که به‌وسیله مورچه انجام می‌شود استفاده کند تا شیر بتواند این نمودارها را در شورای معاونان و مدیران نمایش دهد. سوسک برای انجام این امور یک رایانه و پرینتر لیزری خرید و برای اداره فناوری و اطلاعات یک پروانه زیباروی استخدام کرد. شیر به سوسک دستور پیگیری کارها را صادر کرد و سوسک به عنکبوت گفت و عنکبوت از پروانه، گزارش آمار روزانه خواست و پروانه هم به مورچه دستور داد که هر روز گزارش کار خود را ارائه کند تا نتیجه نهایی به آقای شیر داده شود تا شیر هم بتواند در جلسه هیات‌مدیره گزارش مناسب ارائه کند. مورچه که تا چند وقت پیش بسیار فعال بود و در محیط کارش احساس آرامش می‌کرد از این‌همه کاغذبازی اداری و جلسات مکرر و نوشتن گزارش روزانه و داشتن روسای متعدد، حسابی خسته و کلافه شده بود و نمی‌توانست به‌خوبی کارش را انجام دهد.شیر وقتی از نیتی مورچه آگاه شد به این نتیجه رسید تا فردی را به‌عنوان مدیر داخلی واحدی که مورچه در آن کار می‌کرد بگمارد و به همین منظور ملخ استخدام شد. نخستین کار مدیر داخلی خریداری یک فرش و میز و صندلی اداری برای کارش بود. ملخ هم چون احتیاج به رایانه و کارمند داشت آنها را از اداره قبلی خودش به این اداره مامور کرد تا به او در تهیه و کنترل کارها و بهینه‌سازی فعالیت مورچه کمک کنند.محیطی که مورچه در آن کار می‌کرد به‌مرور شلوغ و به مکانی فاقد شورونشاط انرژی تبدیل‌شده بود و همه نگران و پراسترس شده بودند و گزارش‌های رسیده نشان می‌داد که تولیدات مورچه به طور مرتب کمتر از قبل شده به همین دلیل ملخ، آقای شیر را قانع کرد که برای رونق دوباره کار باید به مطالعات هواشناسی پرداخت و شرایط زیست‌محیطی و مکان‌یابی را بازهم مورد بررسی قرار داد تا شاید با تغییر ایستم منطقه یا جابه‌جایی محل کار، بازده کار مورچه افزایش یابد. بنابراین شیر یک جغد باپرستیژ را که به زبان دوم زرگری هم آشنایی داشت و خارجه هم رفته بود به‌عنوان مشاور عالی استخدام کرد تا امور را دوباره بررسی کند و مشکلات پیش روی مورچه را مشخص و راه‌حل نهایی ارائه کند. جغد سریع مرکز تحقیقات و آموزش را به کمک استادان بزرگ همچون زرافه و الاغ و فیل و گاو راه‌اندازی کرد و بعد از ۳ ماه صرف وقت، گزارشی در چند جلد تهیه کرد و در آخر نتیجه گرفت که مشکلات پیش‌آمده ناشی از وجود تعداد زیاد کارمند است و طرح بهینه‌سازی نیروی انسانی و چارت سازمانی مشاغل با تعریف پست‌ها و عناوین شغلی را تقدیم آقای شیر کرد تا با کاهش نیروی انسانی، بهره‌وری افزایش یابد.درست حدس زدید، نخستین کسی که به‌عنوان نیروی مازاد از سوی آقای رئیس اخراج شد همان مورچه بدبختی بود که روزگاری بدون آقابالاسر داشت کارش را انجام می‌داد، حالا هم تشخیص کاملا درست بود، زیرا مورچه به راستی دیگر انگیزه‌ای برای کار کردن نداشت.حضور انواع مدیریت‌های کوتوله، خام و نپخته، رفاقتی، فامیلی، ضعیف، ترسو، محافظه‌کار، سنتی، یک‌سویه نگر، بی‌سواد، کم‌دانش، با درهای بسته، با حاکمیت منشی‌ها و معاونت‌های بی‌ربط و باربط و قدرت سایه‌ها و بدون پاسخگویی و فرار از رسانه‌ها و منتقدان، صدها نمونه مخرب مدیریت‌هایی است که این قلم در سال‌های متمادی نوشته است. مورچگان هم که با فرهنگ‌ژنی و در مسیر ساخت‌وساز گام برمی‌داشتند در شرایط پیچیده‌ای که بروکراسی ناشی از گماردن سوسک و عنکبوت و ملخ و جغد و پروانه و استادانی چون گاو و گوسفند و الاغ و فیل و زرافه فراهم می‌کنند از تلاش بازمانده‌اند و زنبورهای کارگر هم که درنهایت خانه ملکه را رونق می‌بخشیدند از وزوز کردن خودداری کرده و به کمک شکر تولیدات خود را به بازار عرضه می‌کنند.دور شدن از فرهنگ ترسیم‌شده در نامه معروف مولا علی(ع) به مالک اشتر، سرنوشت مدیران سازمان‌هایی است که درنهایت محکوم به فنا هستند و خودشان نمی‌دانند که چه آبی به آسیاب خود بسته‌اند. هر روز صبح بخشی از نامه مولا به مالک را بخوانیم که راه بازگشت همیشه فراهم است.


منبع: مجله اینترنتی توسعه صنعت. ناصر بزرگمهر

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کتابخانه عمومی شهید میر حسینی زابل qutabxane فایل پاورپوینت mokaabgroup golbargfyas دانلود برای شما عرفانی اخلاقی اجتماعی تربیتی آموزشی لوله بازکنی,رفع گرفتگی لوله داستان.شعرناب sher-ghese-kodakane